۱۳۸۹ خرداد ۲, یکشنبه

· موسوی:تک صدایی رفتنی است

کلمه: "این حق مادران ، خواهران وخانواده هاست که از عزیزان شان با هر اتهامی که در زندان هستند؛ خبر داشته باشند .چگونه است که به مادران سه آمریکایی دستگیر شده در ایران اجازه ملاقات داده اند و برای آنها تسهیلاتی ایجاد کرده اند،اما مادران ایرانی در کشور خود، حق دیدار از فرزندان دربندشان را ندارند.هر چند ما این کار را تایید می کنیم اما آیا همین احترام را برای زنان ایرانی نیز قائل هستند؟ " این گفته های میر حسین موسوی در جمع برخی از خانواده های زندانیان سیاسی به ویژه زندانیان کمتر شناخته شده حوادث پس از انتخابات و همینطور خانواده های تعدادی از شهدای جنبش سبزبود. روز گذشته، میرحسین موسوی در جمع مادران عزادار و مادران و خواهرانی که عزیزان شان دربند هستند، دیدار کرد. نقش پررنگ زنان در جنبش سبز به گزارش خبرنگار "کلمه" موسوی با اشاره به نقش زنان در جنبش سبز می گوید:" زنان در پیروزی انقلاب نقش بزرگی داشتند و بدون حضور آنها امکان پیروزی انقلاب ناممکن بود. در جنبش سبز نیز زنان، سهمی حتی بالاتر از مردان دارند و آنها در جنبش سبز نقشی بسیار پررنگ داشته و دارند. در جنبش سبز با جامعه ی یکپارچه ای مواجه بودیم که با تبعیض جنسیتی وعده هایش محقق نمی شود." پاکی، مقاومت و معصومیت فاطمه(س) اسوه ای هم برای زنان و هم برای مردان میر حسین موسوی با اشاره به ایام فاطمیه و وفات حضرت فاطمه می گوید:" .پاکی ،مقاومت و معصومیت حضرت فاطمه، اسوه ای هم برای زنان و هم برای مردان است . دوستداری او ، دوستداری پیغمبر و دوستداری پیغمبر دوستداری خداوند است." آری خدایی هست... نخست وزیر دوران دفاع مقدس سخنانش را با خاطره ای آغاز می کند:".اول انقلاب به مدت شش ماه ،وزیر امور خارجه بودم . در آن ایام خبرهای زیادی می رسید که به شهید رجایی انتقال می دادم. یک روز چهار خبر بد خارجی و داخلی رخ داد. آن روزها، روزهای ترور و کشتار بود. آخرین خبر بد، سرقت ناوچه ی ایرانی توسط یک فرمانده شکست خورده و انتقال آن به فرانسه بود. این اتفاق از نظر بین المللی برای ما بسیار سخت و تلخ بود و زمانی که این خبر بد را به شهید رجایی گفتم او بعد از شنیدن این خبر لحظه ای مکثی کرد و گفت :"با وجود همه این اتفاقات تلخ هنوز خدایی هست ." مهندس موسوی می گوید: " من هم اکنون در این شرایط سخت می گویم خدایی هست." بزرگترین تسلی برای داغداران و آسیب دیدگان حس مشترک جامعه ای یکپارچه و خدایی که در این نزدیکی است... موسوی به حس همدردی مشترکی که در ایران و جنبش سبز در قبال آسیب دیدگان ایجاد شده،اشاره می کند و می گوید:" در شرایطی که بر انسان ها سختی وارد می شود و با مشکلات زیادی روبرو می شوند ؛ اگر جامعه نسبت به انها دلسوزی کند و پشتوانه جمعی وجود داشته باشد؛ خدا هم کمک می کند که این مشکلات کمتر حس شود. اکنون نیز در جامعه نوعی همدردی نسبت به شما (خانواده های آسیب دیده) وجود دارد . ما همدرد مادران و خواهرانی هستیم که یا عزیزان شان را از دست داده اند و یا در زندان هستند .همچنین خدایی هست و این بالاترین دلگرمی برای آنهاست. اگر خدا نباشد تحمل این سختی ها بسیار دشوار است. و بزرگ ترین تسلیت به آنها این است که بگوییم در این خلقت نگاهی وجود دارد که این مشکلات را می بیند. بدی و خوبی ها را می بیند و تحمل دردها در این حالت جمعی نتیجه می دهد ." آینده روشن و پیشرفت در سایه گسترش آگاهی ضرورت تقویت حوزه عمومی با پشتیبانی ازآسیب دیدگان میر حسین موسوی در بخشی از سخنانش مردم را مورد خطاب قرار می دهد ، مردمی که با بالا رفتن آگاهی و پشتیبانی از خانواده های آسیب دیده ، می توانند حوزه عمومی را تقویت کنند. او دراین باره می گوید:" باید برای افزایش حساسیت ملی نسبت به مسائل کلی جامعه و به ویژه حساسیت نسبت به کسانی که مصائب آنها را نشانه گرفته است، تلاش کرد. مردم باید پشتبان آنها باشند .باید حوزه عمومی را ما تجهیز کرد و مردم را برای حمایت از مردمی که در سخت ترین شرایط هستند آگاه کرد. در عین حال باید بدانیم که تجهیز این روحیه و تقویت حوزه عمومی به پیشرفت نهضتی به نام جنبش سبز منجر می شود. فقط در سایه آگاهی می توانیم به پیشرفت نائل شویم و آینده را روشن ببینیم." جنبش سبز روی روش " عدم خشونت " می ایستد هر قدم در راه آگاهی بخشی، یک قدم به سوی پیروزی است موسوی در ادامه می گوید:" از زمان شروع اعتراض ها ، حر کتها، مسالمت آمیز بوده و دنبال خشونت نیست. یک سال از این حادثه گذشته و بهتر می توان قضاوت کرد که تا چه اندازه این مسئله مهم است که جنبش روی روش " عدم خشونت " بایستد. به ویژه این جنبش از همان اول با خشونت، ترور و تندروی مخالف بود. چرا که جنبش سبز، جنبشی عمیق،اجتماعی و گسترده است و هر قدم در راه آگاهی بخشی، ما را یک قدم به پیروزی نزدیک می کند اما در یک حالت خشن ، طبیعی است که جامعه به سوی چند دستگی برود و کسانی از این شرایط به نفع سرکوب استفاده کنند.بنابراین جنبش سبز باید ریشه های خود را عمیق تر کند." بدون نگاه به ایدئولوژی افراد باید از حق دفاع کنیم موسوی در ادامه باور خود را درباره جنبش سبز اینگونه تشریح می کند:" در یک تعامل جمعی ، از طریق رسانه های مجازی و راهپیمایی ها یاد گرفته ایم که مسائل گوناگون را از این زاویه ی دید که مسائل را از هم تفکیک کنیم؛ ببینیم. از خوبی ها دفاع کنیم و در مقابل بدی ها بایستیم. اگر به کسی ظلم می شود بدون توجه به ایدئولوژی اش ، از حق او دفاع کنیم. نه به این عنوان که تفکر او را قبول داریم بلکه دفاع از حق، مسئله ای است که اگر در جامعه ی ما جا بیفتد؛ قدم بزرگی به پیش گذاشته ایم. " بدون توجه به اتهام افراد همه وجود و حیثیت فرد را نشانه می گیرند موسوی همچنین به برخوردهایی اشاره می کند که در حال حاضر با متمهمان و خانواده های آنها انجام می شود. او ضمن محکوم کردن این نوع برخوردها می گوید:" ساختار حکومتی و حتی اعتقادات اسلامی ما بر مبنای طرفداری از حق است. برخوردها نباید بی انتها و به گونه ای باشد که تمام وجود فرد متهم را نشانه بگیرد . تمام او را از حیثیت ساقط کند چرا که ما برای انسان ها کرامت ذاتی قائل هستیم و در حد جرمی که مرتکب شده و قانون برایش تعیین کرده با او رفتار می کنیم. نه اینکه خانواده و زندگی و خودش و تمام وجود او را در معرض تندی و حمله قرار بدهیم. این اتفاقی است که در کشور ما زیاد می افتد . شما خودتان می بینید که فرزندان و برادران و خواهران و یا همسران شما بی گناه هستند . مگر چه کار کرده اند؟ آیا ادعای غیر معمولی داشته اند؟ خواسته طبیعی ترین حقوق ملت بود. اما دستگیر می شوند و ماجرا به این خاتمه پیدا نمی کند و رفتار با آنها حتی در قالب همان اتهامی که به او می زنند نمی گنجد .رفتار با او در چهار چوب همان اتهام نیست. شکنجه و اعتراف گیری و اهانت ها هست و او فردی است که تنها مانده و در بیرون ما می بینیم که خانواده ها مورد حمله و بی احترامی و تعرض قرار می گیرند. ایا همان تصمیمی که برای مادران آمریکایی گرفته اند؛ برای مادران ایرانی نیز می گیرند؟ به عقیده موسوی ، این حق مادران، خواهران وخانواده هاست که از عزیزانشان با هر اتهامی و در بدترین حالت. در زندان خبر داشته باشند :"ما تبعیض ها و ناروایی های فراوانی را می بینیم. سه آمریکایی را دستگیر کرده اند و به مادران شان اجازه داده اند تا فرزندان شان را ملاقات کنند و این کار خوبی است و ما نیز تاییدش می کنیم.مادر حق دیدار فرزندش را دارد. اما سوال من این است که آیا همان تصمیمی که برای آن مادران گرفته اند؛ برای مادران ایرانی نیز می گیرند؟ آیا همان تسهیلی که برای آنها قائل خواهند شد ،برای مادران ما نیز قائل خواهند شد آنها را احترام خواهند آورد و برد که ما با این روش کاملا موافقیم .اما آیا با زنان ایرانی هم که عزیزان شان در بندند ،چنین رفتار می کنند ؟ شکافتن همین مورد از زوایای گوناگون به تنهایی نشان می دهد که مشکلات نظام در کجاها نهفته و پنهان است." با شکافتن فقط یک موضوع، می توان فهمید که نظام با چه مشکلات عظیمی روبروست وی در همین باره می افزاید:" همیشه برای شناخت مشکلاتی که نظام پیدا کرده لازم نیست مجموعه مسائلی که کشور با آن روبروست در کنار هم بگذاریم و به صورت کلان درباره اش قضاوت کنیم. بلکه گاهی شکافتن بعضی از موضوعات به صورت موردی می تواند به ما نشان دهد که نظام با چه مشکلات عظیمی مواجه است. مثلا مسئله خانواده های اسیب دیده یکی از همین موارد است . اگر ریشه یابی شود حتی به اینجا هم می رسیم که دلایل عدم موفقیت ما در زمینه اقتصادی، سیاسی و سیاست خارجی چیست. اینها حوزه هایی جدا از هم نیستند اینها مجموعه ای از مسائلی است که به هم پیوند دارند و اگر یکی از این مسائل شکافته شود یقنیا بقیه مسائل هم روشن می شود.مثلا شکافتن موضوع ایستادگی زنان و مادران در یک سال گذشته در اصلی ترین مسائل کشور نیز یکی از همین موضوعات است." با جمله رای من کجاست به میدان آمده ایم مطالبات به صورت تصادفی و یا عصانیت در این جنبش گسترده نیافته موسوی درباره اینکه آیا اهداف 22 خرداد تغییر پیدا کره است ؛می گوید:" مردم رای داده بودند و با شعار" رای من کجاست" خواستار احقاق حقوق خود شدند. اما وقتی برخورد با این مردم را به صورت یک مسئله می شکافیم متوجه خواهیم شد که این مسئله با عوامل دیگری ارتباط دارد . به همین دلیل مطالبات به صورت تصادفی و یا عصانیت در این جنبش گسترده نشده است بلکه به دلیل تجزیه و تحلیل، بررسی ها و گفتگوهایی که مردم داشتند متوجه شدند که برخورد با مردمی که به خاطر اعتراض به رای شان به خیابان ها آمدند با قرار گرفتن در کنار سایر عوامل ، دامنه اهداف را گسترده کرد . همانطور که دیدیم این اهداف و مطالبات وسیع شد و برای جمع و جور کردن این مطالبات و برای رسیدن به یک اجماع نسبی درباره این مطالبات ،بحث اجرای بدون تنازل قانون اساسی مطرح شد و نیز این مسئله که قانون اساسی وحی منزل نیست و در آینده مردم به تناسب وضعیت خود و تغییراتی که در جهان رخ می دهد، حق تغییرش را دارند، طرح شد. " قانون اساسی یعنی حقوق مردم، قومیت ها،معلمان ،آزادی بیان و رسانه ها و انتخابات رقابتی همه با هم او در ادامه می گوید:" البته قانون اساسی مثل قانون معمولی نیست که زود به زود عوض شود اما اینطور هم نیست که بر اساس تغییرات و شرایط داخلی و جهانی تغییر نکند. ما در شرایط موجود وقتی به سمت شعار پایبندی به قانون اساسی می رویم این مزیت را برای ما ایجاد می کند که بسیاری از مطالباتی را که در داخل این حرکت و جنبش ایجاد شده ، منظم تر و یکدست تر و با برخورداری از پشتوانه مردم عنوان کنیم. این قانون، حقوق اساسی مردم یا حقوق قومیت ها،معلمان ،آزادی بیان ،رسانه ها و انتخابات رقابتی درست را شامل می شود. من همیشه گفته ام که حتی در مقدمه قانون اساسی نوشته شد که روح این قانون به تبع منافع گوناگون دچار تغییرات اساسی نشود و همه متوجه باشند که با مجموعه ی به هم پیوسته ای رو برو هستند." مردم به همه قانون اساسی رای داده اند و نه به بخشی از آن جوان های 57 به خاطر آزادی و ارزش های بنیادین شهید شدند نمی توان گفت که ما قانون اساسی داشته باشیم اما آزادی وجود نداشته باشد موسوی با اشاره به این که قانون اساسی میثاق امضا شده ای است که مردم به آن رای داده اند؛ می گوید:" در همین شکل کنونی قانون اساسی ظرفیت های عظیمی دارد. خود این قانون اساسی به محض اینکه یک فصلش را کنار بگذارید مثل اصل 27 قانون اساسی که اصل حق ازادی اجتماعات و مطبوعات و عدم تجسس در امور افراد است؛ هیچ دلیلی ندارد که این میثاق لکه دار نشود و حیثیت خود را حفظ کند . مردم به مجموعه قانون اساسی رای داده اند .مثلا اگر فصل سوم قانون اساسی نبود آیا مردم به آن رای می دادند؟ قطعا مردم به آن رای نمی دادند. من یادم هست که در بهار سال 58 در راهپیمایی ها شعار می دادند"دربهار آزادی ،جای شهدا خالی" این نشان می دهد که مردم به خاطر آزادی و این ارزش بنیادین شهید شدند. نمی شود گفت که ما قانون اساسی داشته باشیم اما آزادی وجود نداشته باشد و به عنوان مثال روزنامه ها بسته شوند ؟ قانون اساسی هم در چنین فضایی تدوین شد . همیشه می گویم که انتصاب قانون اساسی به شخصیت های شناخته شده اول انقلاب اشتباه است چرا که قانون اساسی حاصل اندیشه ملت و تجربه تاریخی آنها بود و حال عمده کردن بخشی از این قانون و نادیده گرفتن بخش دیگر، به معنای پشت کردن به میثاقی است که با مردم بسته ایم و مساوی بی حیثیت کردن کل قانون اساسی است و نیمه عمل کردن اصولی است که روی آن ایستاده ایم. به همین دلیل اهمیت دارد که به این اصل برگردیم. یکی از اصول قانون اساسی روش تغییر خود قانون اساسی است." صدا و سیمای ملی... ! وی در ادامه برای بیان معنای آزادی مورد نظر در اوایل انقلاب و مقایسه اش با شرایط کنونی مثالی از صدا و سیما می آورد و می گوید:" آیا صدا و سیمای کنونی ملی است؟ آیا ملت می توانند در ان حرف بزنند؟ در صدا و سیمایی که این همه تهمت و حرف های یک طرفه و جناح خاصی که می خواهند مسئله خاصی را به صورت تک صدایی در جامعه جا بیندازند. آیا می توان گفت این کانال ملی است؟ در اول انقلاب مناظره هایی در صدا و سیما برگزار شد که نشان دهنده گفتمان حاکم بر جامعه بود . در این مناظره ها یک طرف آقای بهشتی می نشست و در طرف دیگردبیرکل حزب توده . گرایش های مختلف درباره مسائل عمده کشور مناظره می کردند و نظام این را بر می تابید و مردم هم قبول می کردند. بهشتی به عنوان یک روحانی ومقام ارشد کسر شان خود نمی دانست که مناظره نکند. ایشان می گفتند به خاطر این انقلاب کردیم که افراد مقابل هم بنشینند و صحبت کنند اگر ما برهان قوی داریم باید بتوانیم از خود دفاع کنیم. اگر ضعیف هم باشیم که آنها پیروزمی شوند. ین نمونه ای از رویکردی بود که نظام به مسئله آزادی داشت." سرمایه ما ایستادگی به صورت مسالمت آمیز است ما با کلام و منطق به میدان آمده ایم؛ خشونت در هر شکلی محکوم است موسوی بخشی از سخنانش را به این موضوع اختصاص داد که در آینده جنبش سبز می خواهد چه کار کند. او می گوید:" ما نه اسلحه داریم و نه می خواهیم اسلحه داشته باشیم . ما نه شمشیر داریم و نه می خواهیم شمشیر داشته باشیم. کار تروریستی را نیز محکوم می کنیم. ما با کلام به میدان آمده ایم . با این جمله ی "رای من کجاست" . با منطق وسط صحنه آمده ایم. اصل سرمایه ای که ما برای تغییر و دگرگونی داریم ؛ ایستادگی و گرفتن مطالبات به صورت مسالمت آمیز است ." تا زمانی که گفتمان سبز عمومی نشود تعییری ایجاد نمی شود اگر قانون اساسی اجرا شود نمی توان پرونده فساد را نادیده گرفت دولت به سادگی مدیران را برمی دارد و دوستان و آشنایان خود را روی کار می گذارد موسوی در ادامه با تاکید بر اینکه تا زمانی که آگاهی ها گسترش نیابد و گفتمان سبز عمومی نشود،تغییری ایجاد نخواهد شد مثال هایی برای افزایش آگاهی ها می آورد:" مثلا لایحه هدفمند سازی یارانه ها که در این چند سال چه بازی های با آن شده است در حالی که یکی از مهم ترین موضوعاتی است که باید به دور از نگرش های احساسی و کاملا عقلانی تصمیم گیری شود. لایحه به این مهمی چقدر به خاطر مسائل داخلی بالا و پایین رفته است و هنوز اجرایی نشده و اثراتش را روی تورم و زندگی مردم می گذارد. هر مسئله ای که در کشور وجود دارد ناشی از عدم اجرای قانون اساسی است. یک دولت به سادگی تمام مدیران را برمی دارد و دوستان و آشنایان خود را روی کار می گذارد .اگر قانون اساسی اجرا شود نمی توان پرونده فساد را نادیده گرفت پرونده ای که حتی مجلس هم درباره اش حرف زده است اما بعد از مدتی به طور غیر عادی این پرونده سته می شود. عدالت قوه قضاییه زیر سوال رفته است او درباره جایگاه کنونی قوه قضاییه در بررسی اینگونه مسائل می گوید:" آیا قوه قضاییه ما درحال حاضر در این جهت زندگی می کند؟ آیا قوه قضاییه مسلط بر نیروهای امنیتی است یا نیروهای امنیتی مسلط بر آن هستد؟آیا احکام صادره از سوی قضات بر اساس روح مقدمه قانون اساسی است یا نه؟چطور می شود که یک شخص به خاطر حضور در راهپیمایی به تحمل چندین سال حبس محکوم شود در حالی که میلیون ها نفر در همین تجمع 25 خرداد شرکت کرده بودند و باید آنها نیز بر همین اساس با همین مجازات های سنگین در زندان می بودند. و این عدالت قوه قضاییه را زیر سوال برده است. آنچه تجربه ماست تببین این قضیه است که اگرمردم خودشان در صحنه حاضر نباشند و روی مطالباتشان اجماعی نداشته باشند و این نیاز به تغییر را در سطح عموم گسترده نکنیم؛تغییری صورت نخواهد گرفت. به طور استعاری می توانم بگویم رنگ سبز برای ما سمبل همان آگاهی است که باید میان مردم پخش شود. مردم در بندر گواتر ،بندر عباس،تبریز،شیراز و اهواز و سایر نقاط ایران زمانی که همه متوجه کوچک شدن سفره شان و افزایش مشکلات شان بشوند و بفهمند که به آنها توهین می شود آن زمان زمان تغییر است . راه حلش این است که در نظام چهارچوب هایی رعایت شود و همه بازگردند به سمت قانون.در این صورت زمینه تغییر ایجاد خواهدشد و این مسئله نیاز به صبر و استقامت دارد و چیزی نیست که آنی به دست بیاید." میرحسین موسوی با اشاره ای به دیدگاه مبارزان دوران پیش از انقلاب که "معتقد بودند باید ماشین حکومتی را گرفت تا همه چیز تغییر کند و آرمان ها جامه عمل بپوشاند می گوید: "اما امروز قضیه فرق کرده است؛ چرا که ما می گوییم باید و می توان جامعه را تغییر داد، تا خودِ جامعه سیستم را تحت تاثیر قرار دهد." وی تاکید می کند:"ما به دنبال این نیستیم که به هر نحوی – حتی خشن و مسلحانه- سیستم را تسخیر کنیم، چرا که نتیجه اش فاشیسم و استبداد است. " بزرگترین هدف جنبش سبز... چرا بیشترین ترس را از یک وبلاگ یا روزنامه دارند موسوی برعجین شدن مبارزه با زندگی روزمره مردم تاکید می کند :" برای گسترش فضای سبز در سطح ملی لازم است آن را با زندگی روزمره افراد عجین کنیم که هم زندگی بکنیم و هم دنبال تحقق خواسته های جنبش سبز باشیم. این بزرگ ترین هدف می تواند باشد که البته خود این هم بهایی دارد. دستگیری ها ،بستن روزنامه ها و راهها همه پاشنه آشیل آنها را نشان می دهد. آنها بیشترین حساسیت را به یک وبلاگ و روزنامه دارند چون متوجه اند که گسترش بذر آگاهی امکان دوام تک صدایی را در کشور از بین خواهد برد و امکان نقش داشتن همه ملت در سرنوشت این کشور را ایجاد می کند . " در مورد مشکلات جامعه کارگری کشور آگاهی بخشی شود موسوی با بیان اینکه اکنون مشکلات عدیده ای چون بیکاری، عدم پرداخت دستمزد، تعطیلی واحدها، عدم مجوز برای فعالیت اتحادیه های کارگری و مشکلات معیشتی برای جامعه کارگری کشور وجود دارد، یکی از راه حل های آن را در این می داند که " در سطح وسیعی اطلاع رسانی و آگاهی بخشی شود تا همه متوجه شوند ریشه اصلی در عدم انتخاب اصلح می باشد." هیچ رسانه ای برای هشدار وجود ندارد مردم برای آگاهی بخشی به ابزار دانش مجهز شوند موسوی بخشی از آگاهی رسانی جنبش سبز را به این معطوف می کند که افراد در جهت اگاهی رسانی به ابزارهای مختلفی از دانش مجهز شوند. او در این باره می گوید:" چند نفر می دانند که درصد سرمایه گذاری در کشور چقدر است؟ کمتر از پنج درصد مردم در این باره اگاهی دارند ؟ ما باید این مفهوم را به خانواده ها انتقال بدهیم که کمبود سرمایه گذاری به معنای افزایش بیکاری است . رسانه ای نداریم که نسبت به کاهش میزان سرمایه گذاری ها و یا انباشتگی ثروت در دست یک نهاد نظامی هشدار بدهد که این به نفع اقتصاد کشور نیست . هیچ رسانه ای برای هشدار وجود ندارد و ما وقتی می گوییم آزادی فقط به معنای فریاد کشیدن نیست بلکه هر نوع اصلاحی در گرو داشتن آزادی است. حتی اصلاح یک کارخانه و یا اصلاح یک نهاد مدیریتی و حتی اصلاح اخلاقیات جامعه . وقتی که در جامعه انقدر جرم بالا می رود که ایران برترین کشور در سطح اعدام ها می شود و عده زیادی در صف اعدام در انتظارند. این چه معنایی دارد؟ کشوری که اسلامی است و داعیه انقلاب فرهنگی دارد و نمازهای جمعه و مساجدش دایر است اما بالاترین رقم اعدام را نیز دارد. مشکل از کجاست؟ اگر نظام می خواهد بماند و خوب اداره شود ، باید جرم خیزی و امار طلاق پایین بیاید ، وفاق ملی باید به بیشترین میزان برسد و زندان هایش خالی باشد و اینقدر بدهی به بانک ها و بخش خصوصی وجود نداشته باشد. بالاترین آمار اعدام در یک کشور اسلامی؛ مشکل از کجاست؟ موسوی درباره اعدام های اخیر می گوید:" آیا این وهن ملت ما نیست؟ آیا این وهن برای اسلام نیست؟ آیا اسلامی که می خواستیم این بود که طوری کشور را اداره کنیم که مجبور شویم در سال چند صد نفر را اعدام کنیم؟ حتما مشکلی بزرگ وجود دارد.ارتباط نهانی این مسائل و مشکلات موجود در کشور را اگر با هم کشف بکنیم و اگر رابطه یک انتخابات آزاد را با آزادبودن مردم و حضور مردم در صحنه اجتماعی ؛ با عدم سرکوب به مردم انتقال دهیم یقین دارم اتفاق بزرگی در کشور می افتد." نظام هیچ گاه نگفت که اشتباه کرده است وقتی اصلاح صورت نگیرد حتما با تندترشدن شعار ها مواجه می شویم وی در ادامه می گوید:" من این ادعا را ندارم که شخص خودم باید این خواسته ها را انجام دهد. وضعیت اجتماعی ما مثل آب گل آلودی است که وظیفه ما ایجاد نهرهایی است که آب زلال را به این آب گل آلود وارد کند و فرقی نمی کند چه کسی این آب زلال را وارد کند. اگر حتی اکنون بپذیرند که انتخابات آزاد داشته باشیم و زندانیان را آزاد کنند باز هم استقابل می کنیم اما متاسفانه نظام از هیچ فرصتی برای آزادی زندانیان در اعیاد و دیگر مناسبت ها استفاده نکرد و نگفت که اشتباه کرده اند. ایا عذرخواهی حاکمان، وضعیت جامعه را روشن تر نمی کند؟ به عنوان یک همراه حرکت عظیم مردم می گویم که این درخواست را هر کس انجام دهد ما استقبال می کنیم. البته وقتی این اصلاح صورت نگیرد حتما با تندترشدن شعار ها مواجه می شویم." مهمانی دادن به اعضای شورای امنیت مهمتر است یا آشتی با مردم؟ هنوز دیر نشده؛ وفاق با مردم بهترین برخورد است در شرایطی که این همه مشکل داریم و در معرض تهدید تحریم و فشارها هستیم و آیا مهمانی دادن برای اعضای شورای امنیت مهم تر است یا آشتی با مردم؟آیا آشتی کردن با مردم بیشتر به نفع نظام نیست؟ یا اگر حکومت با مردم آشتی کند دست بازتری در مسائل خارجی نخواهد داشت؟ با توجه به شرایط پر جنب و جوش منطقه آیا بهتر نیست که حکومت با مردم کنار بیاید و یک وفاق ملی شکل دهد؟ کدام یک بهتر است؟ بیشتر کردن فشارها و ساختن حجره‌های جدید در زندان اوین به رغم شعارهای اول انقلاب که حذف زندان اوین بود، یا کنار آمدن و کار کردن همراه مردم." جنبش سبز توصیه می کند وفاق و آشتی با مردم بهترین حالت با مردم است. ما انتظار داشتیم از خانواده های آسیب دیده دلجویی شود و هنوز هم راه باز است وگرنه با اتهام زدن مشکلات بیشتر می شود. باید ترسید از موقعی که فکر شود راه حل در سرکوب و قلب واقعیت است. قرار نبود ما حکومت کنیم؛ قرار بود مردم حاکم باشند میرحسین موسوی در پایان سخنان خود خاطرمی سازد:"نکته ای دیگر که باید اشاره کنم این است که قرار نبود که ما بر مردم حکومت کنیم. قرار بود مردم حکومت کنند. قرار بود جابه جایی ها به خواست مردم و به صورت مرتب در کشور اتفاق بیفتد. باید ترسید از موقعی که فکر شود راه حل در سرکوب ادامه فشارها و بستن فضاست." وی با اشاره به سیستم انتخابات و تغییر صحیح حاکمیت در کشورهای دیگر جهان از جمله انتخابات اخیر انگلستان اشاره می کند:"ببینید در آنجا اینگونه نیست که گروهی آنچنان دلبستگی به حکومت پیدا کنند که توجیه شرعی هم برای ادامه آن بیاورند که اگر ما نباشیم، کشور کن فیکون می شود. من باید به آقایان خاطرنشان کنم که ملت بزرگ ایران، با بودن یا نبودن شما، کن فیکون نخواهد شد .تاسف آور است که کسانی در این کشور دلبسته قدرت هستند و دلبستگی خود را با مسائل شرعی توجیه کنند. مردم این جیزها را درک می کنند و مایلند قدرت بچرخد." میرحسین موسوی در پاسخ به یکی از مادرانِ بازداشت شدگان که خواستار تعدد رسانه ها برای افزایش آگاهی و ایجاد رسانه هایی متعلق به جنبش شد، خاطرنشان کرد:" همه در مورد افزایش آگاهی ها باید تلاش و کمک کنند و ما هم به نوبه خود به این مساله فکر می کنیم." لازم به ذکر است در این دیدار جمعی از مادران عزادار و خانواده های آسیب دیدگان سوالات و نظرات خود را مهندس موسوی در میان گذاشتند.


هیچ نظری موجود نیست: